۲۲ خرداد، ۱۳۹۲


استرس ، خیلی وحشت ناک است ، بعد مدتها فردا به صحنه تاتر باز خواهم گشت ، این بار با پانتومیم و البته برای کودکان ، مخم کاملا هنگ کرده و هیچ کاری نمیکند . نمیدانم برای  چی هست ؟
روحیه این روزهایم یا ترس از صحنه است که این چنین استرس وارد کرده ، مثل تازه عروس ها که برای داماد خود را می ارایند به حمام رفتم و کلی خودم رو شستم و ریشم رو با تیغ چند بار زدم ، اونقدر که کم مونده از پوستم خون جاری بشه ، البته یه تیکه از پوستم رو زدم و داره خون می یاد ازش ، این خون هم این استرس رو چند برابر کرده اخه از خون میترسم ، هر وقت خون میبینم فشارم می افته ،
شازده کوچولو رو اقتباس کردم و برای کودکان افغانستانی اجرا میکنم ، تجربه زیادی در کار پانتومیم ندارم و ارزو میکنم فردا با این وضعیت روحیم گند نزنم به همه چی .
دقیقا الان یک فیل چند تنی روی من ایستاده و باید تعادلم رو حذف کنم ، اونم با یه فیل شیطان صفت که میخواد لحم کنه . من ، فیل ، فنجان ، زنی پشت کافه و کسانی که شعرهای شاعران را برای معشوقه هایشان میخوانند ادم های با فکری هستن ، لعنت به شماره تلفن های حک شده در حمام .

زندگی صفر درجه
کاوه ایریک 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر