۲۴ اردیبهشت، ۱۳۹۲

می فشارم میام دستانم 
گردوی ناخورده صبحانه اش را 
چنگ 
چنگ 
چنگ 
زلفانش 
تاب میخورد 
مانده ام 
میان خط سینه اش 
نفس 
نفس
نفس
میزنم به گوشواره اش
بوی فاضلاب کره اسب باکره
هی میشود میان دشت
شیهه ای از بلوغ میکشد
فاصله
فاصله
فاصله
دنده به دنده
یک راست میروم به اسطبل
طبل
طبل
طبل
بوی ادکلنت از دور خوش است
پس می افتم
جهان میجهد
ارام میگیرد کره سرکش
چشمهایمان را میبندیم
سیگار
سیگار
سیگار
سیگنال نمیدهد
ارتباط قطع میشود
سرخورده به اب بزن
خورده
خورده
خورده
خورده به سنگ
سنگ پایت را بکش رفیق .
لیفش با من

زندگی صفر درجه 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر